سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خانه
مدیریت
ایمیل من
شناسنامه
پارسی یار

مجموع بازدیدهای وبلاگ: 28364
تعداد بازدید امروز: 3
تعداد بازدید دیروز: 2
  • درباره من


  • یک خاطره - رویای ناتمام
    نوید
    زخمی یک احساس ناتمام
  • پیوندهای روزانه

  • رویای ناتمام [181]
    [آرشیو(1)]

  • لوگوی من


  • لوگوی دوستان من

















  • وضعیت من در یاهو


  • یــــاهـو
  • موسیقی وبلاگ


  • اشتراک در وبلاگ


  •  
    یک خاطره - رویای ناتمام
    [ و به پسر خود محمد بن حنفیه فرمود : ] پسرکم از درویشى بر تو ترسانم . پس ، از آن به خدا پناه بر که درویشى دین را زیان دارد و خرد را سرگردان کند و دشمنى پدید آرد . [نهج البلاغه]
  • یک خاطره نویسنده: نوید جمعه 86/7/6 ساعت 5:26 ص
  • رمضان ماه خاطره های عمیق لحظه لحظه زندگی من با توست. یادت میاد؟شبهایی رو که با هر سختی بود خودمو بهت میرسوندم چند دقیقه کنار هم جون میگرفتیم و دست در دست هم چند دقیقه قدم میزدیم و با یک دنیا التهاب و عشق و امید و هیجان از هم جدا میشدیم.یادته یک شب وقتی وارد دفتر کارت شدی یهو یه جیغ کوچیک کشیدی و با چشمان اشکبار منو پشت پرده پیدا کردی و گفتی : نوید خیلی دلم گرفته بود و بهت نیاز داشتم و اصلا انتظار حضورتو نداشتم ولی از بوی ادکلنت فهمیدم اینجایی ولی باورم نمیشد. آره ستاره جان من هنوز اون ادکلن رو دارم و هر وقت ازون میزنم یاد اون شب میفتم.

    چرا ستاره؟ چی شد که اینقدر بیرحمانه تونستی این همه عشق و امید رو فراموش کنی ؟چرا پس قلب سنگ تو اینچنین عاشقانه قلب  منو در خودش حل کرد؟ چرا منو نسبت به خودت و نفسهات و بوی تنت در زندگی شرطی کردی؟شرطی که حالا که تو نیستی حتی نفس کشیدنم رو هم بیهوده میبینم چون یه روزی در هوای تو نفس کشیدن رو تجربه کردم . و حالا بدون تو بودن بدون تو زندگی کردن و بدون تو حتی مردن هم برام لطفی نداره .حالا ستاره بدون تو شدم یه تکه گوشت بی خاصیت که هرکسی هر جوری دوست داره بهم ضربه میزنه و برام اصلا مهم نیست که چی میخواد بشه و چه اتفاقی میفته.

    یاد و خاطره تو همیشه در کنارمه
  • نظرات دیگران ( )
  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ