تنهایی و سکوت و یه عشق خاموش در قلب من مثل یه آتش زیر خاکستر ؛ در و دیوار این خونه و این شهر همه یاد آور روزهای گرم و صمیمی در کنار هم بودنمونه ، چه روزگاری داشتیم و چه حال و هوایی ، حالا من موندم و تنهایی و سکوت و تنها مونسم یعنی یاد تو، خاطراتم تنها باقیمانده ویرانه قلب منه ، میدونم الکی زنده ام و تنها دلخوشی بودنم همین نفسیه که داره میاد و میره ،حیف نمیتونم قطعش کنم چون خدا اینجوری نمیپسنده ، نمیخوام دنیای خرابمو با یه آخرت خرابتر عوض کنم دلم به این خوشه شاید اون دنیا دل بیرحم و سنگدل تو نرم شد و به آرزوی با تو بودنم رسیدم .
نازنینم من این خلوت تنهای با یاد تو بودن رو با هیچی عوض نمیکنم تو اونقدر در قلب و روح من ریشه داری که نمیتونم فراموشت کنم. قدم زدن در کوچه های تنهایی واقعا سخت و سنگینه یه جور مرگ تدریجیه یه جور عذاب دائمیه ، منو تو لحظه های خیلی باشکوهی داشتیم که با غفلت و سهل انگاری همشو از دست دادیم . حالا منم و یک تن خسته و رنجور و یک قلب ویرانه و داغون .
دنیای غریبیه ستاره ، حالا دیگه ستاره های آسمونم بهم چشمک نمیزنن ،حالا دیگه زیباترین موسیقی دنیا برام مسخره ترین آهنگه چون ملودی صدای تو رو دیگه نمیشنوم. تو گذاشتی و رفتی و منو در غربت تنهایی خودم اسیر عشق سوزان و خاطرات شیرین با هم بودنمون کردی .
یاس بی احساس سنگدل من ، فصل گل نرگس رسید و تو دیگه نیستی تا بانهایت عشق و صمیمیتم تقدیمت کنم و دنیای شادی و زیبایی رو در چشمان قشنگت ببینم. یادش بخیر یادت میاد ؟
میدونم منم خدایی دارم همون خدایی که تو رو بهم نشون داد میدونم الانم فقط همونه که میتونه کمکم کنه بی وفایی و نامردی و جفای تو رو می بخشم و از خدا میخوام خودش به هر دومون رحم کنه. تنها اونه که میتونه قلب ویرانه منو درک کنه و تنها اونه که میتونه در این سخت ترین لحظه های زندگیم کمکم کنه.