خانه
مدیریت
ایمیل من
شناسنامه
پارسی یار

مجموع بازدیدهای وبلاگ: 29136
تعداد بازدید امروز: 1
تعداد بازدید دیروز: 2
  • درباره من


  • بوی تن تو - رویای ناتمام
    نوید
    زخمی یک احساس ناتمام
  • پیوندهای روزانه

  • رویای ناتمام [181]
    [آرشیو(1)]

  • لوگوی من


  • لوگوی دوستان من

















  • وضعیت من در یاهو


  • یــــاهـو
  • موسیقی وبلاگ


  • اشتراک در وبلاگ


  •  
    بوی تن تو - رویای ناتمام
    [ و ابن جریر طبرى در تاریخ خود از عبد الرحمن پسر ابى لیلى فقیه روایت کرده است ، و عبد الرحمن از آنان بود که با پسر اشعث براى جنگ با حجاج برون شد . عبد الرحمن در جمله سخنان خود در برانگیختن مردم به جهاد گفت : روزى که با مردم شام دیدار کردیم ، شنیدم على ( ع ) مى‏فرمود : ] اى مؤمنان آن که بیند ستمى مى‏رانند یا مردم را به منکرى مى‏خوانند و او به دل خود آن را نپسندد ، سالم مانده و گناه نورزیده ، و آن که آن را به زبان انکار کرد ، مزد یافت و از آن که به دل انکار کرد برتر است ، و آن که با شمشیر به انکار برخاست تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد ، او کسى است که راه رستگارى را یافت و بر آن ایستاد ، و نور یقین در دلش تافت . [نهج البلاغه]
  • بوی تن تو نویسنده: نوید دوشنبه 86/8/28 ساعت 2:50 ع
  •  

    فکر کردی عطر حضورتو نفهمیدم؟ممکنه عطر لباستو عوض کنی ولی عطر تنتو که نمیتونی پنهون کنی.

    در و که باز کردم حضورتو با تموم وجودم درک کردم بوی تنت همون بوی آشنا همون بوی قدیمی و صمیمی قلبم شروع به طپش ناهماهنگ کرد دست و پاهام شروع به لرزین کردن

    یعنی واقعا تو اومده بودی؟ناخوداگاه تموم خونه رو شروع به جستجو کردم ولی نبودی. ستاره تو بازم رفته بودی ولی دوباره عطر حضورت خونه رو پر کرده بود دوباره خاطرات گذشته رو واسم زنده کردی. کاش چند لحظه زودتر اومده بودم کاش میومدم و دستای مهربونتو دوباره میگرفتم و ازت خواهش میکردم دیگه نری . حیف و افسوس بر عمری که گذشت و  بی تو گذشت.


  • نظرات دیگران ( )
  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ